طلاق به خاطر اصرار شوهر برای بستن صفحه اینستاگرامی همسر

طلاق به خاطر اصرار شوهر برای بستن صفحه اینستاگرامی همسر

آفتاب‌‌نیوز :

ساعت نزدیک ۱۱ صبح بود و دادگاه خانواده مثل هر روز از حضور زوج‌هایی که برای جدایی آمده بودند مملو بود. در میان جمعیت حاضر ناگهان صدای فریاد‌های مرد جوانی توجه دیگران را جلب کرد. او با صدای بلند رو به همسرش می‌گفت: دست از این همه لجبازی بردار خسته‌ام کرده‌ای، به جای اینکه به حرفم گوش کنی، دست‌پیش گرفته‌ای و طلبکار هم شده‌ای؟

لحظاتی بعد با دخالت سرباز مراقب سالن و دعوت به آرامش آن‌ها به داخل شعبه رسیدگی‌کننده به پرونده‌شان هدایت شدند.

قاضی با دیدن زوج جوان گفت: چه خبر است دادگاه را روی سرتان گذاشته‌اید؟

سعید که کمی آرام‌تر شده بود، گفت: جناب قاضی من الان داستان زندگی‌ام را تعریف می‌کنم، شما قضاوت کنید که حق با چه کسی است؟ من و این خانم در دانشگاه با هم آشنا شدیم. بعد از دو ماه آشنایی عقد کردیم و الان نزدیک به یک‌سال است که زیر یک سقف زندگی می‌کنیم. اوایل رابطه خوبی داشتیم، اما کم‌کم متوجه شدم این خانم غرق در فضای مجازی و روابط با دوستان مجازی‌اش است. به همین خاطر به او گفتم باید بیشتر به زندگی‌اش و من برسد و از دنیای مجازی بیرون بیاید، اما هیچ توجهی به حرفم نکرد. رفتار سرد و بی‌تفاوت همسرم باعث شد تا من هم کم‌کم به سمت دوستانم کشیده شوم تا اینکه ۵ ماه قبل چند روزی با دوستانم به یک سفر مجردی رفتیم، اما وقتی برگشتم چشم‌تان روز بد نبیند، زندگی‌ام به یک جهنم واقعی تبدیل شد، از وقتی برگشتم مدام دعوا و درگیری داریم.

در همین موقع همسرش بلند شد و گفت: اصلاً اینطور نیست او دروغ می‌گوید، این مرد می‌خواهد مرا محدود و مانند خانواده خودش افسرده و منزوی کند. همه‌اش به من می‌گوید تو باید مثل خواهرم باشی در صورتی که خواهرش یک دختر کاملاً گوشه‌گیر و ساکت و افسرده است، من اصلاً نمی‌توانم مانند او باشم. جناب قاضی من دانشجوی هنر بودم و عاشق عکاسی؛ یکی از رؤیاهایم برگزاری یک نمایشگاه عکاسی است. همیشه از خودم، دوستانم، طبیعت و هر سوژه جالب و جذابی که ببینم عکس می‌گیرم و در صفحه اینستاگرامم به اشتراک می‌گذارم، از خودم هم عکس‌های مختلفی گذاشته‌ام، اما ایشان مرا مجبور کرده هم عکس‌هایم را پاک کنم هم صفحه اینستاگرامم را ببندم.

سعید ناگهان گفت: من گفتم عکس‌های پر از آرایش و لباس‌های نامناسب را پاک کن، من دلم نمی‌خواهد هر کسی تو را با آن آرایش و لباس ببیند. چرا دوستان من باید عکس‌های خصوصی تو را ببینند؟ وقتی دیدم توجهی نمی‌کنی، گفتم کلاً صفحه‌ات را ببند، اما تو به جای توجه به حرف و خواسته‌ام، قهر کردی و رفتی خانه پدرت. من تمام تلاشم رفاه تو در زندگی بوده است، اما جوابش را با سردی و بی‌تفاوتی و حتی طلبکاری گرفتم.

همسرش با شنیدن این حرف‌ها دوباره از جا بلند شد و گفت: تو هنوز متوجه نشدی که نیاز اصلی یک زن محبت، احترام، توجه و دوست داشتن است. در این یک سال چندبار با من سفر رفتی؟ چندبار با من سینما و رستوران و پارک و کوه و میهمانی رفتی؟ از صبح تا شب یا سرکاری یا با دوستانت گردش و تفریح. فقط می‌خواهی من در خانه باشم و نظافت و آشپزی و خانه‌داری کنم. نمی‌گویم به من پول ندادی، اما پول یک بخشی از زندگی است، من ازدواج کردم که تنها نباشم، نه اینکه فقط در خانه بشینم و از همه علایقم دست بکشم و تو با دوستانت مثل دوران مجردی خوش بگذرانی. حالا هم فکر کنم بهتر است تا پای یک بچه به وسط نیامده، جدا شویم و هرکسی به زندگی موردعلاقه خودش برسد.

با این حرف‌ها سعید عصبانی شد و گفت هرگز طلاقت نمی‌دهم، آنقدر تو را نگه می‌دارم تا موهایت مثل دندان‌هایت سفید شود و طعم زندگی آزاد و خوشگذرانی را نتوانی بچشی.

زن جوان هم با عصبانیت گفت: به همین خیال باش، نه با تو زندگی می‌کنم نه به حرف‌هایت گوش می‌دهم، کاری می‌کنم مجبور شوی طلاقم دهی.

قاضی که از شنیدن حرف‌های بچگانه این زوج کلافه شده بود، از آن‌ها خواست با امضای برگه دادخواست اتاق را ترک کنند و منتظر برگزاری جلسات مشاوره بمانند.
 

متأسفانه لجبازی‌های کودکانه، نبود مسئولیت‌پذیری و شناخت کافی، سن کم، نداشتن درک متقابل، تضاد فکری شدید، انتخاب هیجانی و… باعث شده است زوج‌های جوان در اوایل زندگی مشترک‌شان دچار مشکلات زیادی شوند.

در این پرونده نیز بی‌توجهی عاطفی زوجین به یکدیگر و نداشتن شناخت کافی از علایق همدیگر، آن‌ها را به مرز طلاق رسانده است. در این میان نباید از تأثیر فضای مجازی و الگو‌های اشتباهی که در این دنیای مجازی وجود دارد و مقابل زوجین قرار می‌گیرد، غافل شد.

به هر حال اگر این زوج جوان می‌خواهند به هم یک فرصت دیگر بدهند و زندگی مشترک بادوامی داشته باشند، باید تمام تفکرات غلط و تعصبات خود را کنار گذاشته و از نو دوباره به زندگی مشترک‌شان با صداقت، تعهد، وفاداری، ازخودگذشتگی، مسئولیت‌پذیری، اعتماد، صمیمیت و… نگاه کنند و یک شروع جدید داشته باشند وگرنه با این‌گونه رفتار‌های اشتباه راهی جز طلاق پیش‌رو ندارند.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "طلاق به خاطر اصرار شوهر برای بستن صفحه اینستاگرامی همسر" هستید؟ با کلیک بر روی حوادث، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "طلاق به خاطر اصرار شوهر برای بستن صفحه اینستاگرامی همسر"، کلیک کنید.